تجربیات بلانشی در کارآفرینی
اگر کسبوکارتان را بهتازگی راهانداختهاید و از اینکه کارمند نیستید احساس خوبی دارید؛ لازماست درباره یک موضوع بدانید: شما بهسادگی ممکناست باز هم کارمند شوید؛ اینبار کارمند کسبوکار خودتان و این از آن دست کارمندیهاست که سخت بشود از آن خلاصشد. ماجرا چیست؟ ابتدای راهاندازی کسبوکار شخصی طبیعیست شما شب و روز کار کنید؛ از همه منابعتان برای پیشرفت کار استفادهکنید و کمتر برای خودتان و علاقمندیهای دیگرتان وقتبگذارید. این طبیعیترین اتفاقیست که میتواند بیفتد اما باید بدانید این ماجرا بهسرعت تبدیل به تلهای میشود که همه وقت و انرژی شما را میخورد. من فکرمیکنم برای هر کاری گذاشتن زمان خوب و مهارت میتواند موجب پولسازی شود. جدن این برایم بسیار واضح و مبرهن است. اما از جایی بهبعد پول خوب و اعتبار ایجادشده برای آدم شوقی میآورد که بیشتر و بیشتر وقتبگذارد. وقت هم که محدود است. ما در کل بیستوچهار ساعت در روز فرصتداریم. لذا اختصاص زمان زیاد به کار ما را از وقتگذاشتن برای دیگر علاقمندیها و حتی مراقبتهای شخصی محروممیکند. البتهکه من اینها را بر اساس تجربه خودم میگویم. تجربه من، تجربه آدمی عاشق زندگیست. من عاشق سفر، معاشرت، آشپزی، نقاشی، رقص، بافتنی، ورزش، مطالعه، ترجمه، موسیقی، گیاهان، حیوانات و رسیدگی به صورت و بدنم هستم. به خودم که نگاهمیکنم میبینم اخیرن در کار بسیار موفقبودهام؛ شماها به من و مجموعهام و کسبوکارم اعتماددارید و بیشک این از بزرگترین دستاوردهای جهان است اما از خودم میپرسم آخرینبار کی سفر رفتی نگار؟ کی مهمانی گرفتی؟ کی رفتی ماساژ؟ کی بافتنی بافتی؟ رقص عربی و اسپانیاییت به کجا رسید؟ زبان عربی و اسپانیاییت چی؟ و هزاران سوال از این دست. همه اینها را گفتم که بگویم تصویر انسان (بهخصوص زن) جذاب مستقل موفق بسیار فریبندهاست. حواستانباشد کسبوکار شخصی خودتان شما را به بیگاری نگیرد.