قصه بلانش – قسمت سوم

قصه بلانش قسمت سوم بعدها یکی ازم پرسید بلاخره پرده اتاق خواب را عوض‌کردم یا نه. بله؛ یک‌سال بعد. پرده و دکور و مبلمان و اساسن خانه مدت‌های طولانی اولویت‌ام نبود. نمی‌توانست باشد. یک آدم پنجاه و هفت کیلویی بودم که توی همان دوماه اول بابت فشار کار ۵ کیلو وزن کم کرده‌بود....

ادامه مطلب

قصه بلانش – قسمت دوم

#قصه بلانش قسمت دوم حالا نه‌این‌که همه‌چیز خیلی خوب پیش برود اما خیلی زودتر از چیزی که خیال می‌کردم اتفاق افتاد. از گذراندن اولین دوره آموزشی تا بازگشایی بلانش فقط یک‌ماه طول کشید. چه‌جور؟ من آدم کمال‌گرایی بوده‌ام پیش‌ترها. کمال‌گرایی را البته به چشم تعریف نبینید؛ از نگاه من تله‌ای‌ست که آدم...

ادامه مطلب